انفورماتیک
سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : عاطفه

سلام

باعرض پوزش و عذرخواهی و معذرت و این حرفا بابت اینکه گذاشتن عکس بچه ها تو وبلاگ اینقدر طول کشید بجاش 2تا عکس باهم میذارم

خب حالا حدس بزنین این عکسها متعلق به کیه؟!

(توی قسمت نظرات بذارین:شماره عکس+اسم کسی که حدس میزنین این عکس اونه+ اسم واقعی خودتون خواهش میکنم)

عکس شماره 1

راستی دیگه شرمنده کیفیت عکس پایینه آخه از روی عکس عکس گرفتیم

شما به این کارا کاری نداشته باشین حدستون رو بزنین!!!!

عکس شماره ی2عکس شماره ی2

شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 14:38 ::  نويسنده : hamid jamali

سراینده شعر زیر به نام «دکتر بازی»، آقای اسماعيل اميني هستند. ظاهراً نسخه های متفاوتی از این شعر در سایت های اینور آبی و آنور آبی منتشر شده است.

بخونبد ضرر نمی کنید.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, :: 13:29 ::  نويسنده : hamid jamali

اگه فكر ميكني باهوشي روش فكر كن ببينم چكار مي كني فقط مواظب خودت باش سر از ناكجا آباد در نياري!!!!!!!!!!!!!



ادامه مطلب ...
یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, :: 1:57 ::  نويسنده : hamid jamali

تعریف بعضی از واژه های پرکاربرد دانشجویی

بخونید ضرر نمی کنید



ادامه مطلب ...
یک شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : hamid jamali

 

سلام به هم کلاسی های عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه

دوستان عزیز رشته ریاضی ورودی 90 (هم خانم ها و هم آقایون) برای رفع خستگی امتحانات پایان ترم (که به امید خدا همتون موفق باشید و نمره های عالی بگیرید   ) یه تفریح  واسه بعد امتحانات برنامه ریزی شده، تمام کسانی که دوست دارند در این تفریح شرکت کنند به ایمیل حمید جمالی (hamidjamali62@yahoo.com , hamidjamali62@gmail.com , ) پیام بدند و اعلام آمادگی کنند یا می تونند در همین وبلاگ هم قسمت نظرات اعلام آمادگی کنند.

دوستان گلم یادتون باشه که از دوران دانشجویی همین خاطرات می مونه

(ای دانشجویی که قصد انتقالی داری بدون خاطره خو ش که نمی شه انتقالی گرفت!!!!!!! میشه؟؟؟؟؟؟)

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 1:12 ::  نويسنده : hamid jamali

ایرانسل اس ام اس داده
مشترک گرامی با شارژ ۲۳۴۵۳۲۲ ریال
دیگر برنده ۱۵۰۰۰ ریال اعتبار داخل شبکه شوید !
(به جان خودم اومده واسم )


طرف زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل آقای کریمی !؟
گفتم نه اینجا اداره ست !
 

 



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : hamid jamali

 کلا یه سال 365 روزه در حالیكه:

 1- توی سال 52 تا جمعه داریم! و میدونیدكه جمعه ها فقط برای استراحته!
 پس 313 روز باقی می مونه!

 2- حداقل 50روز مربوط به تعطیلات تابستونیه كه به خاطر گرمای هوا
 مطالعه ی دقیق برای یه فرد نرمال مشكله!پس موند:263 روز دیگه!

 3- توی هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازمه كه جمعا 122 روز میشه.
 بنابراین 141 روز باقی می مونه!

 4- اما سلامتی جسم و روح ...روزانه 1 ساعت تفریح رو میطلبه!
 كه جمعا 15 روز میشه! حالا چن روز داریم؟ 126 روز!

 5- طبیعتا 2 ساعت توی روز برای خوردن غذا زمان لازمه،كه در كل 30 روز میشه!
 پس 96 روز موند!

 6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفنی لازمه!
 چراكه انسان موجودی اجتماعیه!خصوصا اگه دانشجو باشه
 این خودش شد 15 روز! حالا 81 روز داریم!

 7- روزای امتحان 35 روز از سال رو به خودشون اختصاص میدن! 46 روز داریم!

 8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست كم 30 روز در سال هستن.پس 16 روز باقی می مونه!

 9- در سال شما کم کم سرِ جمع 12 روز رو توی اینترنت میگذرونید
 (که عمرا انقدر کم باشه)! دینگ دینگ...4 روز داریم!

 10- حداقل حداقل اگه خیلی پهلوون باشید 2 روز به بیماری طی میشه!
 حالا فقط 2 روز داریم!

 11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 1 روز اگه وقت بگیره،پس 1 روز می مونه!

 12- يه روز باقی مونده همون روز تولد شماست!
 یعنی واقعا کی توقع داره شما توی اونروز درس بخونید؟؟

 تبریک میگم! شما مشروط شدید! دوباره برنامه ریزی کنید ..!

 

) درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
 در اخرین جنگش

 ... 2) اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
 در پایین صفحه

 3) چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟
 زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد

 4) علت اصلی طلاق چیست؟
 ازدواج

 5) علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
 امتحانات



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 1:52 ::  نويسنده : hamid jamali

 

دوستای گلم حتما بخونید

خوب یادم هست
مدرسه محفل آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم جوک می گفت همه غش می کردیم
و کلاسم زیبا بود و معلم حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.

کم کمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم.
عاقبت رفتم دانشگاه
به محیط خس آموزش

و به دانشکده علم سرایت کردم
رفتم از پله دانشکده بالا
بارها افتادم.

 

 

چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست

 

من کسی را دیدم
از داشتن یک نمره ده
دم در پشتک می زد
در دانشگاه اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم که کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!

دیدم
سفر سبز چمن تا کوکو
بارش اشک پس از نمره تک
جنگ آموزش با دانشجو
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران
حمله درس به مُخ
حذف یک واحد به فرماندهی رایانه
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد
مثل یک لبخند در آخر ترم
همه جا را دیدم.

 


هذیانهاشان را می فهمم
من ندیدم هرگز یک نمره بیست

من ندیدم که کسی ترم آخر باشد


من در این دانشگاه چقدر مضطربم
من به یک نمره ناقابل ده خشنودم
و به یک مدرک قناعت دارم.

من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد

 

من در این دانشگاه
در سراشیب کسالت هستم

خوب می دانم استاد
کی کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید
خوب می دانم برگه حذف کجاست

 

سایت و رایانه آن مال من است
هر کجا هستم باشم
تریا، نقلیه، دانشکده از آن من است

چه اهمیت دارد، گاه اگر می روید خار بی نظمی ها
رختها را بکنیم
پی ورزش برویم
توپ در یک قدمی است

و نگوییم که افتادن مفهوم بدی است!

و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست.

باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!

وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم!

چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : hamid jamali

 

امريكا: شما خلاف مي كنيد پليس شما را دستگير ميكند. احياناً آن
. . . وسط مقاديري مشت و لگد توسط افسر پليس دريافت ميداريد؛ يك نفر از اين
صحنه فيلم
ميگيريد و در اينترنت پخش مي كند. صحنه ضرب و شتم شما از 222 كانال خبري و
سياسي
پخش مي شود. پليس رسوا مي شود. پليس از مردم امريكا عذرخواهي مي كند.

پليس 15 ميليون دلار به شما غرامت مي دهد. شما نيز به خاطر جرمي كه مرتكب شده
ايد مجازات مي شويد.

ايتاليا: شما خلاف مي كنيد پليس شما را دستگير مي كند. شما به پليس رشوه مي
دهيد. شما آزاد مي شويد!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, :: 13:59 ::  نويسنده : hamid jamali

كنون رزم virus و رستم شنو

دگرها شنيدستي اين هم شنو

 كه اسفنديارش يكي disk داد
بگفتا به رستم كه اي نيكزاد

در اين disk باشد يكي fileناب
كه بگرفتم از site افراسياب

برو حال­ مي كن بدين disk هان!
كه هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوي خانه اش
شتابان به ديدار رايانه اش

چو آمد به نزد mini tower اش
بزد ضربه بر دكمه power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت
مران disk را در drive اش گذاشت

نكرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت
يكي list از root ديسكت گرفت

در ان disk ديدش يكي file بود
بزد enter آنجا و اجرا نمود

كز ان يك demo گشت زان پس عيان
به فيلم و به موزيك و شرح­ و بيان

به ناگه چنان سيستمش كرد hang
كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگر باره reset نمود
همي كرد هنگ و همان شد كه بود

تهمتن كلافه شد و داد زد
ز بخت بد خويش فرياد زد

چو تهمينه فرياد رستم شنود
بيامد كه ليسانس رايانه بود

بدو گفت رستم همه مشكلش
وز ان disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قيچي و ريش
يكي bootable ديسك آورد پيش

يكي toolkit اندر آن disk بود
بر آورد آن را و اجرا نمود

همي گشت toolkit هارد اندرش
چو كودك كه گردد پي مادرش

به ناگه يكي رمز virus يافت
پي حذف امضاي ايشان شتافت

چو virus را نيك بشناختش
مر از boot sector بر انداختش

يكي ضربه زد بر سرش toolkit
كه هر بايت ان گشت هشتاد bit

به خاك اندر افكند virus را
تهمتن به رايانه زد بوس را

چنين گفت تهمينه با شوهرش
كه اين بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خريت مكن
ز رايانه اصلا تو صحبت مكن

قسم خورد رستم به پروردگار
نگيرد دگر disk از اسفنديار

دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : عاطفه

به نام خداوندي كه با كوچكترين اراده اي زميني را به لرزه در مي آورد

بايد به اطلاع دوستان عزيزم برسانم كه امروز صبح در ساعت4:55 زمين لرزه اي به

مدت 8 ثانيه زمين بجنورد را لرزاند و بعد از 17 دقيقه يعني در ساعت 5:12 دقيقه پس

لرزه اي به اندازه ي

4/7 ريشتر به مدت 40ثانيه باعث لرزش دوباره ي زمين شد

اين زمين لرزه پس لرزه ي ديگري درحدود ساعت 7 صبح نيز داشته است.

دوستان گرامي در چنين مواقعي خواندن نماز آيات بر تمام ما مسلمانان واجب است

 

یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : عاطفه

سلام خدمت دوستان گلم

تا حالا اسم طرح اكرام ايتام رو شنيدين؟

اصلا تا حالا شده بخواين به يكي كمك كنين اما ندونين كي واقعا نيازمنده؟؟؟؟

تا حالا شده بخواين كمي از جاي خالي پدر يا مادر رو واسه يه يتيم پر كنين؟؟؟؟

تا حالا شده احساس كنين كه اونقدر بزرگ و مستقل شدين كه بخوان حامي يه يتيم باشين؟؟؟؟

نميگم قراره شما تمام زندگي اون رو اداره كنيد فقط مي خوام بگم شما توي اين طرح ميتونين كمكي هر چند ناچيز به كسايي داشته باشين كه واقعا نيازمندند!

اين طرح به اين صورته كه شماميتونين به عنوان يك حامي يكي از فرزنداني كه خلاصه ي مشخصات آنها در ادامه ي مطلب آمده انتخاب كنين و ماهيانه مبلغ دلخواه را به فرزند خود اهدا كنين

اگر واقعا قصد انجام اين عمل خدا پسندانه رو دارين براي دريافت رمز ادامه مطلب به خانم آشفته رشته ي رياضي كاربردي ورودي 90 مراجعه كنين

در ضمن اين طرح در راستاي اهداف كميته ي امداد امام خميني شهرستان بجنورد مي باشد

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
لطفا كد امنيتي را وارد كنيد


ادامه مطلب ...
یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : hamid jamali

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

شنبه 3 دی 1390برچسب:, :: 12:5 ::  نويسنده : عاطفه

مدرسه عشق 

* در مجالي که برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
که در آن همواره اول صبح
به زباني ساده
مهر تدريس کنند
و بگويند خدا
خالق زيبايي
و سراينده ي عشق
آفريننده ماست* 

برای دیدن متن کامل شعر به ادامه مطلب بروید.....



ادامه مطلب ...
شنبه 3 دی 1390برچسب:, :: 9:55 ::  نويسنده : عاطفه
تصنيف  شورانگيز استاد محمدرضا شجريان با آهنگي از کيوان ساکت و
شعر زيباي هوشنگ ابتهاج به نام  "اي شادي آزادي ".
     
         
    اي شادي ِ آزادي !
    روزي که تو بازآيي
    با اين دل ِ غم پرور
    من با تو چه خواهم کرد ؟
    
    غم هامان سنگين است
    دل هامان خونين است
    از سر تا پامان خون مي بارد
    
    ما سر تا پا زخمي
    ما سر تا پا خونين
    ما سر تا پا درديم
    ما اين دل ِ عاشق رادر راه ِ تو آماج ِ بلا کرديم
    مي گفتم :روزي که تو بازآيي
    من قلب ِ جوانم راچون پرچم ِ پيروزي بر خواهم داشت
    وين بيرق ِ خونين را بر بام ِ بلند ِ تو  خواهم افراشت
    مي گفتم :روزي که تو باز آيي
    اين خون ِ شکوفان راچون دسته گل ِ سرخي در پاي تو خواهم ريخت
    وين حلقه ي بازو رادر گردن ِ مغرورت خواهم آويخت
    
    اي آزادي !
    بنگر ! آزادي !
    
    اين فرش که در پاي تو گسترده ست
    از خون است
    اين حلقه ي گل خون است
    گل خون است ...اي آزادي !
    از ره ِ خون مي آيي
    اما مي آيي و من در دل مي لرزم :
    (اين چيست که در دست ِ تو پنهان است ؟)
    (اين چيست که در پاي تو پيچيده ست ؟)
    اي آزادي ! آيا با زنجيرمي آيي ؟

درباره وبلاگ


این وبلاگ متعلق به رشته ریاضیات و کاربردها دانشگاه دولتی بجنورد می باشد اما شما میتونید هر مطلبی رو که خواستین توش پیدا کنید!!!!!!@@
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان انفورماتیک و آدرس anformatik.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 25
بازدید کل : 59152
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 82
تعداد آنلاین : 1



Alternative content